دارم قد میکشم...

ساخت وبلاگ
حرفای خیلی بدی شنیدم... از آدمهایی که هیچوقت انتظار شنیدن حتی نصف این حرفارو ازشون نداشتم...هیچکس نمیدونه چند بار تو خودم شکستم...با شنیدن تک تک جمله ها جون دادم...چندین سال پیر تر شدم... دو ساعته تمام اشک ریختم... با هق هق های بلند.. تو، عزیز دلم، ن دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:13

بارونی 4 خونه ، شلوار سفید ، شال استخوتی،  کفش اسپورت، کیف جغدی و آرایش تقریبا غلیظ!  با این تیپ جدید جلوت ظاهر شدمدستامو طبق عادت & دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 20 تير 1397 ساعت: 17:13

نمیدونم کی خوابمون برد، توی اوج خواب بودم که با صدای تو از خاب بیدار شدم. چشمات پر از اشک بود و بوسه هات بود که تند تند روی گونه م جا میذاشتی..... خاب دیده بودی،خاب از دست دادن منو...  اینقدر تو خاب  داد زده بودی که صدات گرفته بود.. بغلت کردم و محکم فشارت دادم، گفتم من هیچ جایی نمیرم، من برای تو به دنیا اومدم، من همینجا پیشتم تا ابد... و چشمای نا دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 20 تير 1397 ساعت: 17:13

یکی دو ساعت مونده به روشنایی، و به این که تو، خورشید زندگیم باید بری سر کار... مثل یه بچه پاک و معصوم، در حالیکه خسته ای و هیچ ان& دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 20 تير 1397 ساعت: 17:13

میگی : " چند روزه محکم بغلت نکردم ! بیا که دلتنگتم...." پر از ذوق میشم ! دیگه حتی یه ثانیه دیگه رو هم طاقت نمیارم. تند تند حاضر میشم . بافت مشکی و زیر سارافونی قرمزهه.. با اون شال پر از نگین و اون رژ جیگری که دیوونه ت کرد...  چند دقیقه ای نگام کردی... سیر نمیشدی از دیدنم !! نگاه های سنگینتو  طاقت نیاردم و بغلت کردم... یه بغل محکممممممممم با بوسای تند تند...کاش دنیا همونجا وایمیستاد ! حیف که باید میرفتیم . رفتیم ، با زهرا و حسین و علی و مریم تجدید دیدار کردیم...حرف زدیم ، خندیدیم... و اون نگاه های خیره هر از گاهیت بین صحبتای جمعیمون که سرخ و سفیدم میکرد ! اون عکس یهوییی  که ازت گرفتم و الان شده والپیپیر گوشیم :) اومدیم خونه، روی دست راستم خوابیدم... ینی رو به تو ... دستت تو موهامه....چشماتو میبوسم.. میگی :" دیوونتم..." میرسم به لبات... نفسات تند میشه ... بغلت محکم تر میشه... غرق هم میشیم.... انگار کمترین فاصله ای بینمون نیس.. انگار از یه جنسیم... یکی میشیم............ تا خوده صبح لب روی لب میخوابیم....و اون صب بخیر بامزهههههههههههههههههههههههه ت  . که از یادآوریش روده بر میشیم از خنده :)))))))))))))) تو فکر سوپرایزامم... همین سوپرایزای رنگی و ساده که برای دلمه... با کلی وسواس آمادشون کردم و منتظرم شب بشه...  اون بافت دیوانه کننده ت رو میپوشی ... دلم میلرزه از دبیدنت... رو پاهام بند دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 63 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:06

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

دارم قد میکشم......
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 75 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:06

صدای ماشینت میاد . میدویم سمت در . از یادآوری بغل نکردن دیشبت یکم آزرده م ! اخمامم تو همه ! میگی :"  وای اخماتو باز کن خانوممم" میگم :  " دیر اومدی پر رو هم هستی ؟  " یهو شمعدونی قرمز با گلدون سفید نازنینش و میاری سمتم !! واااااااااااااای شمعدونی ! جیغ میزنم و محکم بغلت میکنم و همه چی یادم  میره . همه چی .... اینقدر ذوق زدم که از بوسیدنت خسته نمیشم !  فقط تو میدونی من چقدر عاشق شمعدونیم :)  ناهار میخوریم و تا غروب میخابیم ! اونقدر خسته ای که نمیفهمی کی بیدار میشم ... میرم  بیرون و برمیگردم و مبینیم مثل فرشته ها آروم و راحت خوابیدی ... نمیخوام بیدارت کنم اما   کرمم میگیره :)) بیدارت میکنم . دستاتو میگیرم و دعوتت میکنم به بلند شدن . که یهو دستامو فشار میدی و پرتم میکنی تو بغلت:) تند تند میبوسیم و چند دقیقه ای آروم میگیریم و بعد بلند میشیم :) میریم که کیک بگیریم . میرم تو اتاق که حاضر شم . میای که برام شال انتخاب کنی ! شال استخونی ؟  نه خوب نیس :|  شال قهوه ای ؟  نه نه خوب نیس :| شال کرم ؟ نه اصلا ! شال مشکیو میندازم رو سرم و همینکه میام بپرسم که خوبه یا نه از پشت بغلم میکینی... آروم تو گوشم میگی  : " تا قبل اینکه تو بیای من هیچ بودم... در حال گشت و گزار بودم اینموقه ها... اما حالا ... حالا یه گل دارم... یه گل دارم که  مثل پروانه فقط دور اون میگردم... من الان سر و سامون گرفتم ...." بغ دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 68 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:06

وقتی بعد 3 روز دوری اجباری و زجر کشیدنم از  ممنوع  بودن بوسیدنت ! بین اصرار های طولانیم برا بوسیدنت طاقت نمیاری و جوری میبوسیم که  لب های تشنه مون حسابی سیراب بوسه میشه... دلم آروم میشه....

آرامشم و دیدی نه ؟  :)

+ نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت 10:4  توسط مــــن  | 
دارم قد میکشم......
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 59 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:06

بارون میباره که ما رو عاشق تر کنه... میگی: " ببین چه هوای دو نفره ای شده .. بیا بریم قدم بزنیم " میگم : " چتر نداریم خیس میشیماااااا" میگی : "  خودم چترت میشم..... تو فقط بیا... :) " میریم بیرون .. دقیقا زیر بارون :) و یه پیک نیک 45 دقیقه ای رو رقم میزنیم ... دستامو میگیری و میگی ببخش که نمیتونم بیشتر پیشت باشم... صورتتو میاری جلو و با شیطنت زیییاد میگی : "  اگه  مامانت اینا نبودن جووووری گازت میگرفتم که کبود شی ! زدمت :/  " شب قراره بریم باغ. ساعت 10 . ساعت 9 از سر کار برگشتی. قرار شد مامان و فاطمه رو برداری و ساعت 10 بیای دنبالم . ولی مدام زنگ میزنی و اصرار داری اول بیای دنبالم بعد بریم خونه بعد دوباره برگردیم باغ ! قبول میکنم.. بافت مشکی و کلاه و شال گردنمو میپوشم که با دیدینش دیوونه شدی .... اونقدر بوسم کردی که جیغ زدم !  گفتی : "  تو  خوده خوده  رویاهای منی... تو تمام چیزی هستی که یک عمر میخواستم.... " بغلت کردم ... و برام تعریف کردی که مامانت چقدر بهت خندیده .. وقتی فهمیده نتونستی 1 ساعت طافت بیاری و اومدی دنبالم :))) خوشبختی ینی همین... ینی داشتن یه قلبی که برای یکی بتپه... ینی داشتن یکی که تمام زندگیش تو باشی... من خوشبختم... حالم بعد مدت هاااااا خوبه... یادمه چه دوران سختی رو پشت سر گذاشتم...خدا جواب تمام صبوری هامو در تو خلاصه کرده .... با چنگ و دندون حفظت میکنم..... + ن دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 63 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:06

دیشب مهمون داشتیم... تو ، عزیز دلم ، دلربا مثل همیشه تک تک لحظه ها رو کنارم بودی...بوسیدن های یواشکیت.. دوست دارم هایی که بلا فاصله بعد گره خوردن نگاه هامون نصیبم میشد.. فشار های دستت روی انگشتام..همه اینا باعث شد تا با انرژی تمام از مهمونامون پذیرایی کنم :) صب با چشمای خواب آلود بیدار شدم...و غر زدن های همیشگی برا رفتن به دفتر :)) تو هم دیرت شده ... طبق روال هر روز شروع کردی به دلداری دادنم... بعد یه بغل محکممم و بعدم خدافظی غم انگز هر روزه :( 5 دقیقه بعد دیدم صدای بوق ماشینت میاد . ینی چی شده ؟ چیزی که جا نذاشتی.. با عجله میدوم سمت در و همینکه درو باز میکنم میبینم با لبخند توی چارچوب در وایسادی و یک دسته گل نرگس نوبرانه هم توی دستاته.... میگی خانومم عاشقتم ...برای تو.... سر جام خشک میشم ! میپرم بغلت و میبوسمت... کاری هم به نگاه های عاقل اندر صفی مردمی که دارن تو خیابون رد میشن ندارم ! عوضش برا همشون عشق آروز میکنم ......... کلی خندم میگیره . از اینکه تو و بابا برای خوشحال کردن من با هم رقابت میکینین :))))) وقتی دیشب بابای مهربونم اون گلدونا رو آورد کنار لبخندات اخمتم دیدم :)) میدونم تو فکرت بود از همین گلدونا برام بگیری ولی بابا پیشدستی کرد :)))) من خوشبختم ... من با داشتن دو تا مرد و دو تا زن توی زندگیم ، خوشبخت ترین آدم دنیام...این خوشبختی و برا همهه آدما آرزو میکنم...آمین +  دارم قد میکشم......ادامه مطلب
ما را در سایت دارم قد میکشم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshqedaq بازدید : 61 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 22:06